Friday, August 3, 2007

قطب سی و هفتم: جناب آقای رضاعلیشاه

عالم حقایق ایمانی و عارف معارف ربانی، زین العرفاء و قُرّة عین الفقراء الحاج سلطان حسین تابنده رضاعلیشاه، فرزند و خلیفه حضرت قطب الاقطاب و لُبّ الالباب مُولینا المُوْتَمن الحاج شیخ محمدحسن صالح علیشاه طاب ثراه و نتیجه سلطان الحکماء المتأهلین و برهان العرفاء الموحّدین مرحوم سلطان علیشاه نورالله ثراه می باشند.
تولد با سعادتش در 28 ذیحجه الحرام 1332 قمری برابر 25 آبان 1293 شمسی از عفیفه کریمه معظمه صبیه مرحوم آقای ملاّمحمد صدرالعلماء بوده است.
پس از ایام رضاعت و صباوت، به آموختن خواندن و نوشتن نزد مرحوم ملاّخداداد خیبرگی مشغول گردید. سپس مقدمات عربیت را در بیدخت نزد مرحوم آقا ملاّمحمد رحمانی نودهی مشهور به ادیب و بعد نزد مرحوم ملاّمحمد اسماعیل رئیس العلماء و معانی و بیان را نزد مرحوم آقا ملاّمحمد صدرالعلماء و معالم و شرایع و شرح لمعه و شرح منظومه حکمت و منطق را در محضر انور مرحوم آقای صالح علیشاه طاب ثراه استفاده نمود.
در سال 1310 شمسی (1350 قمری) به امر پدر بزرگوار برای تکمیل تحصیلات به اصفهان مسافرت فرمود. و در آنجا اشارات و قوانین را نزد مرحوم آقا شیخ محمد گنابادی و اسفار را نزد مرحوم آقا شیخ محمود مفید و شرح مکاسب و هندسه و هیئت را نزد آیت الله مرحوم حاج آقا رحیم ارباب و فرائد الاصوال را نزد آقای حاج سید مرتضی خراسانی معروف به جارچی و کفایت الاصول را نزد مرحوم آیت الله آقای سیّدمحمد نجف آبادی استفاده نمود و موفق به اخذ اجازه روایت گردید.
در همان اصفهان تحصیلات خود را ادامه داد و شرح فصوص و بعض علوم دیگر را نزد مرحوم آقا شیخ اسدالله ایزد گشسب (درویش ناصرعلی) تلمذ نمود و پس از پنج سال توقف در اصفهان به تهران آمده، وارد دانشگاه معقول و منقول شد و از آقایان مرحوم عصار و مرحوم مشکوت و مرحوم آشتیانی و سایر اساتید محترم استفاده علمی نمود. ضمناً در دانشسرای عالی مشغول تحصیل گردید و در سال 1318 شمسی موفق به اخذ گواهی نامه لیسانس شد. بعداً مدتی در تهران توقف فرمود و در سال 1321 شمسی به بیدخت تشریف برد و در خدمت و ملازمت پدر بزرگوار و استفاضه از محضر انور و انجام دستورات سلوکی ایشان اقامت نمود.
در سال 1316 شمسی (1356قمری) با صبیه مکرمه مرحوم آقای دکتر علی نورالحکماء ازدواج فرمود و در هفتم ذیحجه الحرام 1364 قمری (22 آبان 1324 شمسی) خداوند متعال اولین فرزند سعادتمند ذکور به نام علی که سومین فرزندشان است، به ایشان عنایت فرمود. دومین فرزند ذکور ایشان به نام محمد است که در سوم ربیع الثانی 1374 مطابق نهم آذرماه 1333 متولد شده و فرزندان ذکور ایشان منحصر به این دو نفر می باشد.
در سال 1364 قمری (1324 شمسی) به عزم تشرف عتبات عالیات حرکت فرمود و به آستانه بوسی اعتاب مقدسه عراق مشرف شد و در ضمن به ملاقات علماء اعلام و حجج اسلام و مراجع تقلید از قبیل آیتالله مرحوم آقای سیدابوالحسن اصفهانی و آیات الله آقای حاج آقا حسین قمی و آقای حاج شیخ عبدالکریم زنجانی و مرحوم آقای سیدهبت الدین شهرستانی و مرحوم آقای حاج شیخ محمدحسین آل کاشف الغطا، موفق و مورد احترام آنان واقع گردید و در سفر بعدی در سال 1368 قمری در نجف اشرف از آیت الله مرحوم آل کاشف الغطاء پس از امتحان و پرسش بعض مطالب غامض فقهی و اصولی به اجازه اجتهاد نائل گردید.
پس از درک استفاضه کامل از زیارت اعتاب مقدسه در سال 1364 قمری به طرف سوریه حرکت فرمود و در دمشق به زیارت مزار کثیرالانوار حضرت زینب سلام الله علیها و سایر مقابر اهل بیت موفق گردید و پس از گردش در شهرهای حمس و حلب به بیروت رفته و از آنجا به طرف مصر حرکت نمود و در قاهره و اسکندریه نقاط تاریخی و مراکز علمی و امکنه تماشائی را مشاهده فرمود و ازمصر به فلسطین تشریف برد به زیارت مسجد اقصی و مسجد صخره موفق شد و ضمناً کلیساهای مهم مانند کلیسای قیامت و کلیسای مریم و کلیسای جتسیمانی و سایر کلیساها را دیدن فرمود و به خلیل الرحمن و بیت اللحم و زیارت مرقد مطهر حضرت موسی علیه السلام موفق گردید و از آنجا به سوریه و سپس به عراق حرکت فرمود و از راه بصره به ایران مراجعت نمود. پس از توقف چندی و رفتن به قم و زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و ملاقات آیات الله و حجج اسلام به تهران آمد و از آنجا به گناباد تشریف برد. و تحت تربیت و مراقبت پدر عالیمقدار به ریاضت و مجاهده و تزکیه نفس و تصفیه قلب مشغول گردید و پس از خالص شدن ازکدورات نفسانیه و منزه شدن از تبعات و لوازم عالم طبع و نیل به فناء در توحید و انغمار در احدیت و سیر کامل مراتب سلوک، در شعبان 1369 قمری به اخذ اجازه امامت جماعت و تلقین اذکار و اوراد لسانی از طرف پدر بزرگوار موفق گردید و در یازدهم ذی القعده همان سال (1369 قمری) به ارشاد عباد و دستگیری طالبین با لقب ((رضاعلی)) مفتخر گردید.
سپس در همان سال 1369 قمری (1329 شمسی)برای تشرّف مکه معظمه حرکت نمود و پس از انجام مناسک حج و زیارت روضه منوره نبوی و قبور متبرکه ائمه اربعه بقیع علیهم اسلام و سایر مقابر بزرگان به طرف سوریه و لبنان حرکت فرمود و از آنجا به مصر و اردن و فلسطین رفت و پس از تشرف به بیت المقدس و سایر اماکن مقدسه و گردش در شهرهای معروف لبنان مانند: بعلبک و طرابلس و شهرهای دیگر به عمان رفته سپس به سوی عراق حرکت فرمود و پس از درک زیارت اعتاب مقدسه و ملاقات مراجع تقلید به سوی ایران مراجعت فرمود.
در سال 1333 شمسی مرحوم صالح علیشاه طاب ثراه مبتلا به کسالت شدیدی شد، به تهران تشریف آورد و اطباء پس از معاینات دقیقه لزوم حرکت ایشان را به اروپا برای معالجه لازم دانسته و با اصرار دوستان و الزام اطباء عازم اروپا شد. و آقای حاج آقا تابنده نیز در ملازمت پدر بزرگوار به ژنو تشریف برد و مراقبت و پرستاری کامل در بیمارستان از ایشان می نمود و مدت معالجه قریب سه ماه به طول انجامید و عمل جراحی انجام شد. در خلال این مدت برحسب دعوت و اصرار آقای شیخ مصطفی سر سلسله طرقه شاذلیه که در پاریس مقیم بود، آقای حاج آقا تابنده به پاریس تشریف برد و مورد استقبال و تجلیل کامل واقع گردید و چند روزی در پاریس توقف فرمود و نقاط دیدنی و موزه های تاریخی و مراکز علمی آنجا دیدن نمود. در این سفر آقایان دکتر محب الله آزاده و حسین علی مصداقی و ابوالحسن مصداقی و حاج مهدی آقا ملک صالحی در ملازمت حضرت آقای صالح علیشاه طاب ثراه بودند و آقای دکتر محمدحسین حافظی نیز که در آنجا سکونت داشت، در امور پرستاری در بیمارستان مراقبت کامل داشت.
در سال 1336 شمسی (1376 قمری) بنا به دعوت مرحوم آقای حاج ابوالفضل حاذقی نماینده فرهنگی ایران به افغانستان مسافرت نمود و در مدت اقامت چند روزه شهرهای هرات، کابل، غزنین و مزار شریف را گردش کرد و به زیارت مقابر بزرگان و عرفاء موفق گردید و به طرف پاکستان حرکت کرد ودر شهرهای پیشاور و لاهور و کراچی و کویته گردش نموده به ایران مراجعت فرمود و از زاهدان به کرمان رفت و به زیارت مزار کثیرالانوار حضرت شاه نعمت الله ولی طاب ثرا در ماهان موفق شد و سپس به یزد و اصفهان و شیراز و کاشان و قم تشریف برده، به تهران مراجعت فرمود و پس ازتوقف چندی به گناباد تشریف برد. در سال 1338 شمسی هم سفری به شهرهای شمالی و غربی ایران نمود.
در ذیعقده 1379 قمری فرمان خلیفه الخلفائی و جانشینی پدر عالیمقدار با لقب ((رضاعلیشاه)) برای ایشان صادر گردید.
در سال 1380 قمری (1340 شمسی) در ملازمت پدر بزرگوار برای انجام عمره رجبیه به مکه معظمه و مدینه طیبه مشرف گردید و ولادت با سعادت مولای متقیان صلوات الله علیه را در مکه معظمه و روز بعثت پیغمبر اکرم (ص) را در مدینه منوره مشرف بود و از آنجا در ملازمت پدر عالیمقدار به عمان و فلسطین رفته، به زیارت بیت المقدس و اماکن مقدسه موفق گردید؛ سپس به طرف عراق حرکت فرمود و به زیارت عتبات عالیات مشرف گردیده، به ایران مراجعت فرمود.
در سال 1382 قمری مطابق اوائل سال 1342 شمسی نیز برحسب اجازه پدر بزرگوار به مکه معظمه برای حج تمتع و پس از زیارت روضه منوره نبوی و ائمه اربعه بقیع (ع) و حرم مطهر حضرت زینب علیها السلام دردمشق و رفتن اردن و بیروت در محرم 1383 به تهران مراجعت نمود. مکررهم به زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه، علیه آلاف الثناء و التحیه، مشرف می شد و به افتخار خدمت در کشیک سوم آستان ملک پاسبان رضوی (ع) مفتخر گردید.
در هشتم ربیع الثانی 1386 قمری (1345 شمسی) آقای صالح علیشاه طاب ثراه برحسب معمول به بیرونی تشریف آورده و به رسیدگی امور و پذیرائی مشغول شد. ناگاه کسالتی که از سابق مبتلا بود شدت یافت و به اندرون تشریف برد و اطباء حاضر شده و مشغول معالجه شدند، ولی با کمال تأثر صبح روز نهم موقع اذان صبح پس از پنجاه سال هدایت و ارشاد در سن 78 سالگی مرغ روح مطهرش قفس تن را شکست و در ملأ اعلی به محبوب حقیقی و معشوق واقعی پیوست، رحمت الله الواسعه علیه، و عالم تشیع و عرفان را عزادار و سوگوار نمود. و جناب آقای رضاعلیشاه تا مدت چهل روز صبح و عصر در مزار و متبرک و داخل قریه بیدخت و قراء گناباد به تعزیه داری مشغول بود.
پس از رحلت مرحوم اقای صالح علیشاه طاب ثراه، به موجب فرمان و وصیت، مسند ارشاد و هدایت و پیشوائی سلسله جلیله علویه رضویه نعمت اللهیه سلطان علیشاهی به وجود مقدس آقای رضاعلیشاه زیل و زینت یافت و به امور فقراء و ارشاد طالبین و دستگیری مشتاقین مشغول گردید. ضمناً رسیدگی به امور کشاورزی و تکمیل و توسعه صحن های مزار متبرک مرحوم آقای سلطان علیشاه طاب ثراه و آبادی محل و حفر و تنقیه قنوات اشتغال داشت و در صحن کوثر مهمانسرای مفصلی به هزینه خود برای پذیرائی وافدین و زائرین بنا فرمود و محلی از خود برای هزینه پذیرائی معین نمود.
پس از رحلت آقای صالح علیشاه طاب ثراه تاکنون یک سفر حج تمتع و 4 سفر برای انجام عمره به مکه معظمه مشرف گردیده. چند سفر در سالهای 1348 و 1350 و 1358 شمسی به هندوستان و اروپا برای معالجه قلب و روماتیسم مسافرت فرمود. اکنون همچون کسالت های سابق شدت یافته بود در تاریخ 17 بهمن 1359 به هندوستان مسافرت فرمود. در ایران هم برحسب تقاضا و دعوت دوستان چندین نوبت به شهرهای شمالی و غربی و جنوبی تشریف برد. در سال 1359 شمسی هم مسافرتی به کرمان و زیارت مقبره متبرکه ماهان و شهرهای بین راه فرمود.
معمول آن جناب در بیدخت عصرها به صحن مزار تشریف می آورده، تفسیر منیر بیان السعادت را (تألیف مرحوم آقای سلطان علیشاه طاب ثراه) با بیانی جامع که هم عالم کامل و هم افراد جاهل استفاده می نمودند، تدریس می فرمودند و در ضمن بیان به مناسبت، نصایح و دستورات مذهبی و اخلاقی و مواعظ لازمه ذکر می کردند. شب های جمعه هم پس از ادای فریضه رساله صالحیه (تألیف مرحوم آقای نورعلیشاه طاب ثراه) را شرح می دادند.
از وقایع مهم ایشان: انقلاب اسلامی و انقراض حکومت پنجاه ساله پهلوی و خروج شاه در تاریخ 26 دی ماه 1357 شمسی و رفراندم (همه پرسی) جمهوری اسلامی در فروردین ماه 1358 شمسی انجام گردید. امید است این انقلاب موجب رفاه و آسایش خلق و اجرای قوانین متقنه اسلامی بوده باشد و انتخاب نخستین رئیس جمهوری اسلامی در پنجم بخمن ماه 1358 شمسی به عمل آمد.
دیگر حمله متجاوزانه حکومت بعثی عراق در مهرماه 1359 به ولایت جنوبی و غربی ایران که کلیه طبقات و عشایر ایران که قادر بر دفاع می باشند با فداکاری و جانبازی مشغول مدافعه هستند و البته با نصرت و فضل الهی دشمن اسلام نابود خواهد شد که الاسلام یَعْلُوولایُعلی عَلَیه. (وقایع مهم اخیری که در زمان ایشان رخ داده عبارتند از:1- خاتمه جنگ میان عراق و ایران و متجاوز خوانده شدن عراق. 2- درگذشت بنیانگذار انقلاب اسلامی و تعیین حضرت آیت الله خامنه ای به مقام رهبری انقلاب.)
آقای رضاعلیشاه از فضلاء عصر و علماء و محققین زمان خود محسوب می گردیدند و علاوه بر مقام عالی معنویت و روحانیت در فضائل انسانی و کمالات نفسانی و ملکات فاضله ممتاز و کم نظیر بودند. عشق و علاقه وافری به مطالعه کتب و تهیه آنها و تألیف و تصنیف داشتند و کتب مفیده بسیاری در موضوعات مختلفه مذهبی و اخلاقی و تاریخی به فارسی و عربی تألیف و تصنیف فرموده اند که بعض آنها چند نوبت به چاپ رسیده است و مکرر هم مقالات علمی و مذهبی از ایشان به فارسی و عربی در مجلات درج میشده است.
تألیفات و تصنیفات آن جناب: 1- تجلی حقیقت در اسرار قضیه تف (سه نوبت چاپ شده)؛ 2- رساله خواب مغناطیسی ضمیمه کتاب تنبیه النائمین (دو نوبت چاپ شده)؛ 3- شرح حال خواجه عبدالله انصاری (دو نوبت چاپ شده)؛ 4- ترجمه دعای ابوحمزه ثمالی (سه نوبت چاپ شده)؛ 5- فلسفه فلوطین رومی (دو نوبت چاپ شده)؛ 6- نابغه علم و عرفان (دو نوبت چاپ شده)؛ 7-فلسفه این رشد و ترجمه کتاب «الکشف عن مناهج الادله فی عقاید المله» (چاپ نشده)؛ 8- سیر تکاملی و حرکت جوهریه (چاپ نشده)؛ 9- تاریخ و جغرافیای گناباد (چاپ شده)؛ 10- یادداشتهای سفر به ممالک عربی (چاپ شده)؛ 11- خاطرات سفر حج (دو نوبت چاپ شده)؛ 12- گردش در افغانستان و پاکستان (چاپ شده)؛ 13- یادداشتهای سفر از گناباد به ژنو (چاپ شده)؛ 14- رساله رفع شبهات (سه نوبت چاپ شده)؛ 15- رهنمای سعادت (چاپ شده)؛ 16- نظر مذهبی به اعلامیه حقوق بشر (دو نوبت به فارسی و انگلیسی نیز چاپ شده). (علاوه بر اینکه برخی از کتب مذکور چاپ مجدد شده، تألیفات اخیر ایشان که چاپ شده عبارتند از: 1- ده سخنرانی؛ 2- قرآن مجید و سه داستان اسرارآمیز عرفانی (سه نوبت چاپ شده)؛ 3- سه گوهر تابناک از دریای پرفیض کلام الهی (چاپ دوم، 1376)؛ 4- التاریخ المختصر فی احوال المعصومین الاربعه عشر (که در ایام صباوت مرقوم فرموده ولی اخیراً چاپ شده است)
مشایخ آن جناب: 1- تجدید فرمان جناب آقای حاج آقا محمد راستین (درویش رونق علی)؛ 2- تجدید فرمان جناب آقای حاج شیخ عبدالله صوفی املشی (درویش عزت علی)؛ 3- تجدید فرمان جناب آقای حاج سیدمحمد شریعت (درویش همت علی)؛ 4- تجدید فرمان فقیر حاج سیدهبه الله جذبی اصفهانی (ثابت علی)؛ 5- فرمان دستگیری جناب آقای حاج آقا محمد آموزگار کرمانی (ظفرعلی)؛ 6- فرمان دستگیری جناب آقای حاج سیدمحمدعلی طباطبائی معروف به فانی (فیض علی). (فرامین دستگیری که بعداً از جناب معظم له صادر شده به شرح ذیل است: 1- فرمان دستگیری جناب آقای عبدالغفور ابوالحسن زاده قوچانی (درویش ناصرعلی)؛ 2- فرمان دستگیری جناب آقای حاج شیخ عزیزالله محقق نجفی (مظفرعلی)؛ 3- فرمان دستگیری جناب آقای حاج علی تابنده (محبوب علی)؛ 4- فرمان دستگیری جناب آقای یوسف مردانی (درویش صدق علی)؛ 5- فرمان دستگیری جناب آقای محمدعلی ناسوتی شیرازی (هدایت علی)؛ 6- فرمان دستگیری جناب آقای حاج میرطلب میرزاده گراشی (مشتاق علی). ضمناً فرمان دستگیری مرحوم آقای حاج ابوالقاسم نورنژاد با لقب ((درویش صابرعلی)) از فرزندان حضرت آقای نورعلیشاه نیز در سال 1378 قمری (1346 شمسی) صادر ولی قبل از اعلام آن، مشارالیه به رحمت ایزدی پیوست.
مجازین کتبی آن جناب: 1- تجدید اجازه جناب آقای حاج علی محمد سلطانپور در امامت جماعت؛ 2- تجدید اجازه امامت جماعت و اجازه تجدید عهد و تعلیم اذکار لسانی مرحوم آقای حاج ابراهیم نورنژاد؛ 3- تجدید اجازه امامت جماعت و اجازه تجدید عهد و تعلیم اوراد مرحوم حاج شیخ علی اکبر عارف کاشانی؛ 4- تجدید اجازه امامت جماعت و اجازه تجدید عهد و تعلیم اذکار و اورادلسانی جناب آقای حاج محمدجواد آموزگار کرمانی؛ 5- اجازه امامت جماعت شبهای جمعه و دوشنبه آقای حاج شیخ محمدمتضرع در لاهیجان؛ 6- اجازه امامت جماعت مرحوم آقای شیخ جعفر فانی در مشهد؛ 7- اجازه انعقاد مجلس نیاز به جناب آقای حاج محمد راستین؛ 8- اجازه امامت جماعت آقای حاج سیدمحمدعلی طباطبائی؛ 9- اجازه امامت مرحوم آقای حاج شیخ فتح الله انصاری گراشی؛ 10-اجازه امامت جماعت مرحوم آقای حاج مهدی دانایی سمنانی؛ 11- اجازه انعقاد مجلس نیاز به جناب آقای حاج شیخ عبدالله صوفی املشی (عزت علی)؛ 12- اجازه امامت جماعت مرحوم آقای محمدعلی مودّت شیرازی؛ 13- اجازه امامت جماعت آقای عبدالغفور ابوالحسن زاده قوچانی؛ 14- اجازه امامت جماعت آقای مهندس اخوان اراکی؛ 15- اجازه امامت جماعت آقای حاج سیدعلی زاهد زاهدانی؛ 16- اجازه انعقاد مجلس نیاز به فقیر حاج سیدهبه الله جذبی. (کسانی که از طرف آن جناب بعداً در امر اقامه امامت جماعت کتباً تعیین شده اند، عبارتند از: 1- آقای قنبرعلی همتی در حیدرآباد و سایر بلاد هند؛ 2- جناب آقای حاج علی تابنده؛ 3- جناب آقای حاج شیخ عزیزالله محقق نجفی؛ 4- جناب آقای یوسف مردانی در کرج؛ 5- آقای محمدحسین عزیززاده در بروجرد؛ 6- آقای محمدعلی طاهریا در سمنان؛ 7- آقای حاج محمود گنجی نیشابوری در نیشابور؛ 8- آقای شیخ محمدعباس انصاری کشمیری در کشمیر؛ 9- آقای حاج محمد ابریشمی در تبریز؛ 10- آقای حاج غلامرضا ضیائی در تنکابن؛ 11- آقای دکتر بهمن زند در آمریکا؛ 12- آقای علی طاهری در قوچان؛ 13- آقای حاج سیداحمد شریعت در قم همراه با اجازه تجدید عهد.)
مجازین شفاهی آن جناب: 1- امامت جماعت آقای شیخ علی بحرانی در ششده فسا؛ 2- اجازه امامت جماعت فقراء آقای حاج شیخ ابراهیم کاظمی؛ 3- اجازه اقامه جماعت به آقای کربلایی اسدالله نورایی در بیدخت؛ 4- امامت جماعت آقای حاج شیخ حبیب الله رازی در تهران؛ 5- امامت جماعت جناب آقای حاجی شیخ عزیزالله محقق نجفی؛ 6- امامت آقای عبدالحمید تدیّن در اردبیل؛ 7- امامت جماعت آقای عباس وجدی در زنجان؛ 8- امامت جماعت فقراء آقای حسینعلی کاشانی در موقع غیبت مجازین. (سایر مجازین شفاهی که از طرف آن جناب در امر امامت جماعت تعیین شده اند، عبارتند از: 1-آقای جهانبانی در گراش؛ 2- آقای براتعلی رابطی در همدان؛ 3- آقای محمد نورایی در بیدخت؛ 4- آقای رفیع محسنی در رشت؛ 5- آقای سیدفخرالدین برقعی در قم؛ 6- آقای فرّخروز کاشانی در حیدرآباد دکن؛ 7- آقای حاج میرطلب میرزاده گراشی در دُبی؛ 8- آقای سیدمحمدرضا قاعی در کرمان؛ 9- آقای حاج علی عبدیزدان در اصفهان؛ 10- آقای محمدعلی ناسوتی در شیراز؛ 11- آقای حاج ناصرقلی ضیاء در شهرکرد؛ 12- آقای حاج ابراهیم کیمند در کرمانشاه؛ 13- آقای احمدمعصومی در اردبیل؛ 14- آقای شیخ عبدالعظیم باستانی پاریزی در پاریز؛ 15- آقای حسن تابان در ارادان گرمسار؛ 16- آقای حاج اسماعیل بهشتی فرد در شاهرود؛ 17- آقای محمدجعفر صالحی در سوئد؛ 18- آقای سیدمصطفی راد در تهران؛ 19- آقای ناصر ملکی در شیراز.)
حضرت آقای رضاعلیشاه متأسفانه در سحرگاه هیجدهم شهریور سال 1371 مطابق با یازده ربیع الاول 1413 دارفانی را وداع گفت و به ملکوت اعلی پیوست. جانشین منصوص ایشان فرزند ارشد ذکورشان حضرت آقای حاج علی تابنده محبوب علیشاه، ایام ارشادشان کوتاه و فقط چهار سال و چندماه بود و با کمال تأسف در بیست و هفت دی ماه سال 1375 مطابق با ششم رمضان 1417 از قید تن جسمانی رهایی یافته و روح مقدسش به وصال محبوب رسید. جانشین منصوص معظم له عم مکرمشان حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب علیشاه هستند که اینک مقام قطبیت و ارشاد در سلسله جلیله نعمت اللهی گنابادی مزین به وجود ایشان است.